دستور حمله به ایران صادر شد
شبکه تلویزیونی «فاکس نیوز»، پرچمدار حمله به ایران، بر طبل جنگ میکوبد. در فیلم کوتاهی که توسط یک فعال ضدجنگ به نام «رابرت گرین والد» با نام «فاکس حمله میکند: ایران» تهیه شده و در یوتیوپ انتشار یافته، سرخط اخباری آورده میشود که در فاکس نیوز ـ دالّ بر لزوم حمله به ایران ـ پخش میشود و آنها را با گزارشهایی که در همین شبکه پیش از جنگ عراق انتشار یافته بود، مقایسه میکند.
در بخشی از این فیلم کوتاه، «کریستین امانپور»، خبرنگار «سی.ان.ان» که پیشتر با انتشار نامهای خطاب به خبرگزاریهای «ABC» ،«CBS» ،«NBC» ،«MSNBC» و «CNN» با تشریح اینکه چگونه یک شبکه خبری [CNN] به جای اطلاعرسانی درست درباره جنگ عراق، پای در جای پای رهبران فاکس نیوز گذاشت، می افزاید: شبکه خبری من از سوی دولت و پیاده نظام آن در «فاکس نیوز» مرعوب شده بود.
«رابرت گرین والد» در مطلبی درباره این تصاویر مینویسد: من به روشنی حمایت همهجانبه فاکس از جنگ عراق را به یاد دارم که چگونه آنها [سران کاخ سفید] را برای جنگ تشویق میکردند. این در حالی بود که چنین تصاویر و جلوههای ویژهای تا آن زمان هرگز منتشر نشده بود.
این فیلم سهونیم دقیقهای با این جمله آغاز میشود: به جای فرصتسوزی، کسی باید روی ایران بمبی بیندازد، همان کاری که «نیکسون» درباره ویتنام انجام داد و در ادامه نیز جملاتی همچون «القاعده ایران، قصد کشتن ما را دارد»، «مردم قادر به درک خطر چنین کشور در دنیا نیستند» و «برای توقف برنامه سلاحهای اتمی ایران بسیار دیر شده است» و ... ادامه مییابد.
در بخشهایی از این فیلم کوتاه، تبلیغات جنگطلبانه فاکس نیوز در سال 2003 علیه عراق و تبلیغات کنونی آن علیه ایران با جملاتی اینچنینی مقایسه شدهاند:
ـ القاعده در بغداد است (2003)؛ در مقابل، مقامات رسمی در آمریکا بر این باورند که ایران در حال معامله با القاعده است.
ـ ارتباط تنگاتنگ رهبر عراق با رهبر القاعده (2003)؛ در مقابل، تهران در حال یکی شدن با القاعده است.
در بخش دیگری از این کلیپ، نتیجه آمار گرفته شده در مؤسسه PIPA در اکتبر 2003 از بینندگان فاکس نیوز درج میشود که 67% آنان بر این باور بودند که مدارکی دالّ بر ارتباط بین القاعده و عراق وجود دارد، در حالی که هیچ مدرکی در این باره یافت نشد یا آن که به باور 33% بینندگان در عراق، سلاحهای کشتار جمعی وجود داشت، حال آن که هیچ سلاح کشتار جمعی در عراق پیدا نشد.
در این فیلم سپس به مقایسه گزارشهای فاکس نیوز از عراق پیش از سال 2003 و ایران کنونی در زمینه دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی و اینکه دیپلماسی در برابر ایران پاسخ نخواهد داد و در نتیجه، لزوم حمله به ایران برای جلوگیری از حملاتی چون یازده سپتامبر میپردازد.
رابرت گرین والد، همچنین با ایجاد وبسایتی با نام «فاکس حمله میکند»، از بینندگان خواسته است تا چشم خود را روی جنگ ویرانگر دیگری نبندند و با امضای یک طومار اینترنتی، مخالفت خود را با سران کاخ سفید و شبکه فاکس نیوز اعلام کنند.
خرید هواپیمای روسی(آقای آگاهی)
خرید هواپیمای روسی
1-در خبرها آمده است که ایران برای خرید 5 فروند هواپیمای روسی توپولوف 204 از روسیه قراردادی امضاء کرده و مدیر عامل "هما" نیز این امر را در جهت باز سازی ناوگان هوائی و توسعه اقتصادی کشور امری ضروری دانسته است. احتمالا در افکار عمومی نیز تعابیری از این قبیل دارای مقبولیت است و می توان آنرا مقابله ای با تحریمهای آمریکا در صنعت هوائی ایران دانست. با توجه به اینکه بنا بر رسم معمول جاری کسی از چند و چون اینگونه تصمیمیات با خبر نمی شود و معلوم نیست چه میزان از این تصمیمیات بر اساس کار شناسی و چه میزان بر محاسبات سیاسی و احساسی استوار میباشند، ضروری است پیرامون این مسئله مهم که دارای بار مالی حدود یک میلیارد و پانصد هزار دلار در مرحله خرید هواپیماها میباشد قدری بررسی و بحث نمود و از کلیّه مقامات اعم از مجلس و دولت نیز در خواست نمود که در اینباره حتما نظر کارشناسان و متخصصین با تجربه را که کم هم نیستند جویا شوند تا بعدها انگشت حسرت بدندان نگزند و بیت المال را نیز آنطور که شایسته انسانیت و مسلمانی است حفظ نمایند که حساب حق الناس در شرع انور روشنتر از آن است که نیاز به توضیح نگارنده داشته باشد.
2- اولین مطلبی که لازم است بیان شود این است که مشکلات صنعت هوائی غیر نظامی پیش از آنکه سیاسی باشد مدیریتی است و در جهت درک بهتر مطلب مقایسه بسیار اجمالی بین "هما" و شرکت "آئروفلوت" روسیه که تقریبا وظایف مشابهی دارند میتواند جالب باشد. "هما" با در اختیار داشتن33 فروند هواپیما دارای 10000 کارمند است یعنی 303 نفر برای هر هواپیما در حا لیکه "آئروفلوت" با در اختیار داشتن 90 فروند هواپیما و با ظرفیت مسافر و بار و فعلیتهای پروازی بسیار بیش از "هما" دارای 14500 کارمند است یعنی 161 نفر برای هر هواپیما. حال اگر در نظر بگیریم که "ائروفلوت" به 93 مقصد بین امللی در 47 کشور پرواز میکند(روزانه 302 پرواز) و "هما" به 23 مقصد بین المللی و 20 مقصد داخلی میتوانیم تصویر بهتری از مدیریت هواپیمائی کشور را تجسم نمایم که با در نظر گرفتن ترکیب تخصصی پرسنل، اموزش و هزینه ای نگهداری و عملیاتی حقایق نا خوشایند تری رخ مینمایند.حال اگرجایگاه "آئروفلوت" در سطح جهان را نیز در نظر بگیریم آنگاه بهتر معلوم خواهد شد که وضعیت واقعی ما چگونه است.
3- سئوالی که در رابطه با هواپیماهای توپولوف 204 مطرح است این است که اگر این هواپیماها دارای آنچنان مزیتی هستند که گفته میشود چرا "آئروفلوت" از آنها در ناوگان خود استفاده نمی کند و حتّی در لیست سفارشات آینده این شرکت هم نیست و جالب است بدانیم که اصولا این هواپیما بعنوان جایگزین هواپیماهای توپولوف 154 از سال 1989 وارد خط تولید شدند و امروز درحالیکه "آئروفلوت" با سربلندی از وچود انواع هواپیماهای ارباس در ناوگان خود یاد میکند و از سال 2008 تا 2010 تدریجا تمام هواپیماهای توپولف خود را از رده خارج خواهد کرد. از سوی دیگر کیفیت موتورهای PS-90 مورد استفاده در این هواپیماها بدلیل سابقه مشکلات فنی سخت جای سئوال دارد.این تردید در مورد دستگاههای ناوبری این هواپیماها که ظاهرا بلژیکی هستند نیز وجود دارد .در این میان آنچه ممکن است از چشم مسئولین پنهان باشد این واقعیت است که در خرید هواپیما قیمت خود هواپیما بخشی از هزینه است نه همه آن و بخصوص در شرایط ویژه ایران این هزینه ها بسیار سنگینتر و کمر شکنتر است. توضیح آنکه با خرید و ورود هواپیماهای روسی "هما" ناگزیر از پرداخت هزینه های بسیار زیاد جهت تجهیز کارگاههای پشتیبانی ، آموزش پرسنل و ایجاد سیستم پر هزینه پشتیبانی جدید خواهد بود. از سوی دیگر قیمت پائین این هواپیماها دلیل صرفه اقتصادی آنها نیست و بالا بودن هزینه های تعمیراتی میتواند بسیار سنگنتر از آن باشد که در ابتدا تصور میگردد.از سوی دیگر شیوه انتخاب این هواپیما جای بسی سئوال دارد که چگونه هواپیمای مذکور که تا کنون در ایران پرواز آزمایشی نداشته است به این سرعت برای خریدش اقدام گردیده است.
4- در اینجا ضروری است به موضوع تحریمها نیز قدری پرداخته شود تا شاید به درک عمومی و بهتر سیاست گذاران کشور خارج از گزارشات شعاری رایج کمکی باشد. واقعیت این است که صنعت هواپیمائی غیر نظامی هیچگاه در تامین قطعات و تجهیزات مورد نیاز خود با مشکل جدی موا جه نبوده است چه آنکه اگر این امر حقیقت داشته باشد باید کلیّه هواپیماهای آمریکائی و آنانکه دارای قطعات عمده آمریکائی بوده و در ناوگان هوائی کشور فعّال هستند تا کنون زمینگیر شده و پروازها نیز تعطیل شده باشند در حالیکه مطلقا چنین امری وجودندارد. آنچه که بعنوان تحریم آمریکا مطرح است منع فروش هواپیماهای نو آمریکائی و سایر هواپیماهائی هستند که دارای در صد زیادی قطعات آمریکائی هستند و همچنین فروش قطعات بصورت مستقیم است. ولی این تحریم به آن حدّی که متاسفانه برخی ازمدیران این صنعت تبلیغ میکنند جامعیت ندارد چه آنکه وجود پروازهای مرتّب و همچنین ورود هواپیماهای متعدد و حتّی آمریکائی به ناوگان کشور بصورت خرید و اجاره عملا خط بطلانی است بر اینکه راهی بغیر از خرید هواپیماهای روسی نیست. آنچه نیز در رابطه با تحریم و امنیت پروازهای مسافری گفته میشود سخت جای ابهام دارد و اگر این حرف صحیح باشد مقام مسئول مربوطه باید مورد سئوال قرار گیرد که اگر چنین است چرا این هواپیماها اجازه پرواز میابند و چه کسی این مجوز ها را صادر مینماید؟ آیا تبلیغ مرتب ایمنی فنّی هوائی کشور دروغ است و آیا آقای رئیس جمهور با هواپیمای آمریکائی فاقد ایمنی فنّی مرتب در حال پرواز به اقصی نقاط عالم هستند و آیا بقول خودشان ایمان مانع از بروز سانحه است ؟ متاسفانه تبلیغات غلط با هدف پوشاندن ضعفهای مدیریتی و انداختن همه تقصیرها بگردن اجانب وضعی را بوجود آورده است که واقعیتها بنحوی که گزارش دهندگان و مدیریتهای ضعیف و نا کارمد تمایل دارند تغییر یا فته اند . ممکن است که برخی بر این نگرانیها خرده بگیرند و با اطمینان از اینکه بالاخره حساب و کتابی در کار است آن را جدّی ندانند. باید از این دوستان سئوال کرد چگونه میتوانند از بابت مسیر تصمیم گیری خردمندانه در این کار مطمئن باشند وقتی که برای موضوع بسیار ساده تغییر ساعت دو سال است که تمام نیرو و توان مجلس و عقلای قوم وقت ملّت صرف قانع کردن بی نتیجه رئیس قوّه مجریه گردیده و علیرغم وارد شدن میلیاردها ریال خسارت هنوز در برهمان پاشنه میگردد. در مقابل پرواز نمایشی بی مسافر به کارآکاس که هر هفته با صدها هزار دلار هزینه و صرفا جهت اثبات برادری با آقای "چاوز" صورت میگیرد چه پاسخی میتوان داد. این موارد و بسیاری دیگر که همگان میدانند و سرنوشت غم انگیز نیروگاه بوشهر که از آن بعنوان نماد همکاری دو کشور یاد می شود میتوانند دلایل کافی جهت نگرانی از بابت خرید هواپیماهای روسی باشند و جا دارد که بیاد بیاوریم پیامبر عظیم الشان(ص) بر امت خود از سوء تدبیر در بیم بودند نه از نقصان ایمان.
|
زندگی نامه مختصر
من در سال 1326 در شهر همدان بدنیا آمدم . خانواده من فرهنگی و معتقد به دین اسلام بودند. پدرم هنگام تولد من رئیس اداره ثبت شهر همدان بود . پدرم یکی از اولین اساتید حقوق تجارت بود . او که نامش ؛ محمد علی عبادی ؛ است چندین کتاب نوشته است و در سال 1372 فوت کرد .
کودکی من در خانواده ای سرشار از مهر و محبت سپری شد. من دو خواهر و یک برادر دارم که همگی تحصیلات عالیه دارند و مادرمان تمام وقت و عشق خود را صرف تربیت ما نمود .
من دریک سالکی به همراه خانواده به تهران آمدم و از آن پس ساکن این شهر شدم . در دبستان فیروزکوهی تحصیل کردم و دوره دبیرستان را در دبیرستان انوشیروان دادگر و رضاشاه کبیر به اتمام رسانیدم . در کنکور دانشگاه تهران شرکت کردم و در سال 1344 وارد دانشکده حقوق شدم . دوره لیسانس را 5/3 ساله تمام کردم . بلافاصله در کنکور دادگستری شرکت کردم و پس از طی شش ماه کارآموزی قضاوت در اسفند 1348 به عنوان قاضی رسما کار خود را شروع کردم . به موازات قضاوت در دادگاه به ادامه تحصیل پرداختم و در رشته حقوق خصوصی در سال 1350 از دانشگاه تهران با درجه ممتاز فوق لیسانس گرفتم .
در داگستری مشاغل متعددی داشتم و در سال 1354 به ریاست شعبه 24 دادگاه شهرستان نائل آمدم. من اولین زنی هستم که در تاریخ دادگستری ایران به ریاست دادگاه نائل آمدم . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 چون براین اعتقاد بودند که قضاوت در اسلام برای زنان ممنوع است من و بقیه خانم های قاضی را از سمت خود برکنار نمودند و ما را به پست اداری گماشتند . من را منشی همان دادگاهی کردند که روزی رئیس آن بودم !!!!. به این وضع همگی اعتراض کردیم . پست بالاتری برای ما در نظر گرفتند. و همه زنان قاضی از جمله من را به عنوان کارشناس در دادگستری به خدمت گماردند. ادامه این وضع برای من غیرقابل تحمل بود بنابراین تقاضای بازنشستگی قبل از موعود کردم و با آن موافقت شد . چون کانون و کلاء دادگستری مدتها پس از انقلاب بازگشائی نشده بود و بوسیله قوه قضائیه اداره می شد بنابراین با درخواست وکالت من هم موافقت نمی شد و من عملا چندین سال خانه نشین شدم تا این که در سال 1371 توانستم پروانه وکالت بگیرم و دفتر و کالت خودم را تاسیس کنم .
از فرصت بدست آمده درزمانی که بیکاربودم استفاده کردم و به تالیف چند کتاب و انتشار مقالات متعددی در نشریات ایران پرداختم . پس از اخذ وکالت دفاع از پرونده های بسیاری را قبول کردم که تعدادی از آنها پرونده های ملی بوده است مانند وکالت خانواده مقتولین قتل های زنجیره ای (فروهرها) و یا عزت ابراهیم نژاد که در حمله به کوی دانشگاه به قتل رسید. دربرخی از پرونده های مطبوعاتی نیز شرکت نموده ام . تعدادی کثیری از پرونده های اجتماعی نظیر کودک آزاری را هم برعهده داشتم و اخیرا نیز وکالات مادر زهرا کاظمی- عکاسی که در ایران به قتل رسید – را هم بر عهده گرفته ام .
من در دانشگاه نیز تدریس می کنم . هرسال تعدادی از دانشجویان خارج از ایران به عنوان کارآموز حقوق بشر نزد من کارآموزی می کنند.
من ازداواج کرده ام همسرم مهندس برق است . دو دختر داریم یکی 23 ساله که مهندس مخابرات است و در دروره دکترای مخابرات در دانشگاه مک گیل واقع در کانادا ادامه تحصیل می دهد و دیگری 20 ساله است و دانشجوی سال سوم حقوق است که درتهران بسر می برد.
فعالیت های اجتماعی
* هدایت چندین پروژه تحقیقاتی برای دفتر یونیسف تهران
* تاسیس انجمن حمایت از حقوق کودکان که در سال 1374 با همراهی تعدادی از هم فکران. تا سال 1379 نیز ریاست انجمن را بر عهده داشتم و از آن پس به عنوان مشاور حقوقی با انجمن مذکور همکاری مستمر دارم . این انجمن در حال حاضر بیش از پانصد عضو فعال دارد.
* تدریس رایگان حقوق کودک و حقوق بشر در دوره های مختلف
* تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر به همراه چهار وکیل مدافع در سال 1380 ریاست این کانون را بر عهده دارم .
* ارایه بیش از 30 سخنرانی در کنفرانس های دانشگاهی و علمی و سمینارهایی که درباره حقوق بشر برگزار شده است در کشورهای ایران ، فرانسه ، بلژیک، سوئد ، سوئیس ، انگلستان و آمریکا .
* به عهده گرفتن وکالت تعدادی از چهره های مطبوعاتی یا وکالت خانواده آنها که دررابطه با آزادی بیان متهم و یا محکوم شده بودند ازجمله دکترحبیب الله پیمان (به خاطر نوشتن مقاله و سخنرانی درباره آزادی بیان ) عباس معروفی، سردبیر ماهنامه گردون ( به خاطر چاپ تعدادی مصاحبه و شعر) سرکوهی (سردبیر ماهنامه آدینه )
* به عهده گرفتن وکالت خانواده قربانیان قتل های زنجیره ای ( فروهر ها)
* به عهده گرفتن و کالت خانواده عزت ابراهیم نژاد مقتول حوادث 18 تیر ماه کوی دانشگاه در سال 1378
* به عهد گرفتن و کالت مادر آرین گلشنی کودکی که بر اثر حضانت جدا از مادرش زندگی می کرد و بر اثر شکنجه در خانه نا مادری اش به قتل رسیده بود.
* پیشنهاد تصویب قانون منع خشونت علیه کودکان به مجلس شورای اسلامی که به سرعت نیز در مجلس بررسی و به تصویب رسید در تابستان 1381
جایزه ها و افتخارها
1. ناظر رسمی از سوی سازمان دیده بان حقوق بشر، سال 1996
2. انتخاب کتاب حقوق کودک به عنوان کتاب برگزیده سال از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی .
3. جایزه بنیاد حقوق بشر رافتو به خاطر فعالیت های حقوق بشر ، نروژ، سال 2001
4. جایزه صلح نوبل در سال 2003
|
*ماموریت خاتمی ازسوی برخی مراجع درگفتوگوی ایسنا با موسوی لاری*
ارسال نامههایی برای دبیرکل سازمان ملل، دبیران سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و...
حجتالاسلاموالمسلمین موسویلاری که چندی پیش به همراه آیتالله توسلیوآیتالله امام جمارانی برای دیدار با برخی مراجع معظم تقلید به قم رفته بود درباره این دیدارها و ماموریت سید محمد خاتمی از سوی مراجع معظم تقلید توضیح داد.
عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز بیان داشت: « یکی از مسائل مهمی که ذهن بسیاری از متدینان، مومنان، علما، روحانیون و مراجع عالیقدر را به خود مشغول کرده حوادثی است که درعراق کشور همسایه ما رخ میدهد همچون کشتارهایی که هر روز از طریق رسانهها خبر آن را میشنویم، همچنین تخریبهایی که صورت میگیرد و بهویژه مسائلی که مربوط به هتک حرمت عتبات عالیات و تخریب اماکن مقدس مذهبی در این کشور است که تلخترین و ناگوارترین آنها حادثه تخریب حرمین عسگریین در سامرا بود که توسط عناصر معلومالحال، حرم مطهر آن دو امام بزرگوار تخریب شد.»
وی با بیان اینکه بیتردید اهانت به اعتاب مقدسه و تخریب حرم اولیای خدا، فرزندان و یادگاران رسول خدا موجب تألم همهی مسلمانان اعم از شیعه و سنی بوده و هست، ادامه داد:« معتقدیم در این رابطه همهی آنهایی که به کلام خدا و نبوت رسول معتقدند و شهادتین بر زبان میرانند، از اهانت به اهل بیت پیامبر قطعا ناراضی هستند و قطعا تخریب حرم و توهین به آن بزرگواران را برنمیتابند و این امر مختص شیعه نیست؛ بلکه اهل سنت هم به دلیل اعتقاد به مبانی دین و احترام به خاندان رسالت، حتما از این حادثه ناراحت هستند.»
موسوی لاری افزود:« در این میان مراجع بزرگ تقلید به دلیل جایگاه خاص، موقعیت معنوی و شیفتگی به خاندان پیامبر(ص) عموما از این وضعیت ناراحت بوده و هستند و بیتردید چارهاندیشی برای جلوگیری از این گونه مسائل و جبران آن چه تاکنون اتفاق افتاده است، خواست همه آنهاست و بیتردید مرجعیت دینی و حوزههای علمیه نسبت به این مساله حساسند.»
وی در همین راستا افزود:« در یکی از دیدارهایی که یکی از مراجع بزرگ تقلید با آقای سید محمد خاتمی داشتند، این مساله مطرح شد و اینکه باید چارهای اندیشید و راهی پیدا کرد که جلوی این فجایع بزرگ که در حال استمرار است، گرفته شود. به خاتمی گفته شد که جایگاه و موقعیتتان در سطح بینالمللی، علاقهی فردی و انتساب به خاندان پیامبر، موقعیت روحانی و سیدبودنتان اقتضا میکند که در این زمینه قدمهای بلندی بردارید. بالطبع خاتمی هم که مانند همه مسلمانان و همه روحانیون و کسانی که عاشق اهل بیت و متألم از این شرایط هستند، با انتقال این مساله به فکر فرو رفتند که موضوع را دنبال کنند شاید بتوانند راهی پیدا کنند که درجهت کاهش اینگونه فجایا و جلوگیری از تکرار آنها قدمی برداشته شود.»
عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز ادامه داد:« موضوع در جلسهای با برخی دوستان مطرح شد. پیشنهاد خاتمی این بود که آیتالله توسلی، امام جمارانی و من مسافرتی به قم و دیداری با علما و مراجع تقلید داشته باشیم تا ابعاد قضیه بررسی و نظر مراجع عظام اخذ شود و پس از کسب نظر مراجع بزرگوار تقلید، اقداماتی که در توان است، صورت بگیرد. دو هفته پیش به اتفاق آیتالله توسلی و امام جمارانی مسافرتی به قم داشتیم و خدمت آیتالله العظمی وحید خراسانی رسیدیم. ایشان نسبت به این مساله بسیار حساس و معتقد بودند که ما باید از همهی توان و ظرفیت برای جلوگیری از این فجایا استفاده کنیم و حتی تعابیری داشتند از این قبیل که "همه ما در قبال این مساله مسوولیم و باید پیگیر مساله باشیم. درمیان همه کسانی که میتوانند این مساله را دنبال کنند خاتمی به دلیل موقعیتی که در سطح بینالمللی دارد وهمچنین به دلیل علقه و علاقه شخصی، شخص مناسبی هستند که از طرف مرجعیت دینی و حوزههای علمیه برای این مساله تعیین شوند و ایشان هم پیگیری کنند". ایشان همچنین تاکید داشتند که این مساله از جایگاه نهاد دینی و به عنوان خواست علما و مراجع دین توسط خاتمی دنبال شود.»
موسوی لاری گفت:« آیتالله خراسانی تعابیری هم نسبت به خاتمی داشتند که خداوند به ایشان موقعیتی داده که به دلیل ارادت به مادرشان فاطمه زهرا(س) و اینکه حرف ایشان در دنیا شنیده میشود و خوب است که با سازمانها و مجامع بینالمللی تماس بگیرند و این مساله را به عنوان خواست علما و مراجع منعکس کنند. ایشان اصرار داشتند خواستی که مطرح میکنم خواست علمای نجف و خواست خودم است و طبعا هریک از علما هم که با آنها صحبت شود، همه آنها علاقهمند هستند که این کار انجام شود.»
وی افزود:« در همان سفر خدمت آیتالله العظمی موسوی اردبیلی هم رسیدیم که ایشان هم بر این مساله تاکید کردند که باید این کار هر چه سریعتر دنبال شود و خاتمی باید به عنوان کسی که مورد اعتماد مراجع است و جایگاه مناسبی در سطح بینالمللی دارد این مساله را دنبال کند. تاکید ایشان این بود که دراین زمینه هرنوع حمایتی که لازم باشد انجام خواهیم داد. ایشان اظهار داشتند که خودشان حاضرند که با سایر علما در اینباره صحبت کنند.»
عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز در ادامه با اشاره به دیدار با آیتالله العظمی صانعی نیز گفت: « ایشان هم از این مساله بسیار استقبال کردند و معتقد بودند حوزهی علمیه باید به طور کامل از این عمل پشتیبانی کند. معتقدیم که خاتمی مناسب است به دلیل آنکه در داخل و خارج از مرزها مقبولیت دارد و شاید با پیگیری ایشان و حمایت مراجع تقلید بشود برای این معضل چارهاندیشی کرد. در دیدار با آیتالله العظمی صافی گلپایگانی نیز ایشان فرمودند این مساله حتی اگر احتمال ضعیفی هم نسبت به تاثیر آن بدهیم لازم است پیگیری شود؛ البته نکاتی را هم تذکر دادند که خوب است همهی جوانب در نظر گرفته شود و با دولت قانونی عراق هم تبادل نظر و هماهنگی شود و آقای خاتمی حتما با دولت عراق هم هماهنگیهایی داشته باشند که ما هم تذکرات را به آقای خاتمی منتقل کردیم.»
وی تصریح کرد:« در دیدار آقای شهرستانی نمایندهی آیتالله العظمی سیستانی در قم هم ایشان گفتند همانطور که آیتالله وحید خراسانی فرمودند این خواسته خواستهی آیتالله العظمی آقای سیستانی است وآنچه که از طرف آیتالله العظمی وحید خراسانی گفته شده از طرف آقای سیستانی هم است و آقای سیستانی هم بر این مساله تاکید دارند. در دفتر آیتالله سیستانی وقتی که با آقای شهرستانی صحبت میکردیم ایشان اظهار داشتند اگر که کمی فرصت دارید میتوانید با مهمانانی که از عراق آمدهاند دیداری داشته باشید که امام جمعه کربلا که تولیت حرم مطهر حضرت ابیعبدالله و حرم حضرت ابوالفضل(ع) را برعهده دارد با جمعی آمده بودند که نگرانی شدیدی از حوادث گذشته و همچنین دغدغههایی نسبت به آینده داشتند و نگران تسری این حوادث به سایر اماکن مقدسه بودند. آنها شرح مفصلی از اتفاقات عراق را گفتند و همچنین دغدغههاشان را نسبت به آینده بیان کردند و در واقع آنها هم میخواستند که این مساله را با مسوولان و تاثیرگذاران جمهوری اسلامی مطرح تا آنان به کاهش این آلام کمک کنند.»
موسوی لاری ادامه داد:« بنابراین در آن روز تا فرصتی که بود خدمت این بزرگواران رسیدیم بنا بود که با سایر مراجع هم دیدار کنیم که برخی از مراجع از جمله آیتالله بهجت و آیتالله زنجانی در مسافرت مشهد بودند. با آیتالله مکارم شیرازی نیز دیداری برای روز بعد داشتیم که متاسفانه به دلیل مشکلی که برای بعضی از اعضای ما به وجود آمد این دیدار به بعد موکول شد. البته آیتالله مکارم شیرازی به مشهد مشرف شدند که امیدواریم شرایطی پیش آید که موضوع را خدمت ایشان بیان کنیم. بالطبع همانطور که حضرات آیات عظام آقایان اردبیلی و وحید خراسانی مطرح کردند اصل مساله دغدغه همه علما، مراجع و متدینان است و این خواسته خواسته همگان است. به تعبیر آیتالله وحید، حوزهی علمیهی نجف، شخص سیستانی و فیاض هم خواستهشان همین بود و امیدواریم که خاتمی بتواند با انتقال این خواستها و با ماموریتی که از طرف این بزرگواران به وی داده شده به عنوان فردی که آنها احساس میکنند میتواند این مساله را دنبال کند، قدمی در این راه بردارد؛ گرچه راه پردردسر و دشواری است و بالطبع رسیدن به نقطه مطلوب به این سادگی نیست. چرا که یک طرف ماجرا کسانی هستند که به هیچ اصلی از اصول پایبند نیستند. اینکه سازمانها، مجامع بینالمللی و شخصیتهای ذینفوذ و اثرگذار بتوانند در این راه همراهی کنند و جلوی تکرار این حوادث را بگیرند جای امیدواری هست اما نمیتوانیم مدعی شویم که قطعا همه آنچه میخواهیم اتفاق خواهد افتاد.»
عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز با بیان این که بعد از انتقال دیدگاه مراجع تقلید به آقای خاتمی، ایشان برای پیگیری مساله مصممتر شدند، به خبرنگار ایسنا گفت:« قدمهای اولیهای برداشته شده و نامههایی برای دبیر کل سازمان ملل متحد، دبیران سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و برخی شخصیتهای ذینفوذ بینالمللی و اسلامی نوشته شده و با آنها تماسهایی گرفته شده است. امیدواریم که این اعتماد مراجع و امید آنها به این پیگیریها و معنویت اولیای نعم ما یعنی اهل بیت پیامبر(ص) کمک کند که انشاءالله تلاشهای خاتمی به نتیجه برسد و تاثیرگذار باشد، هم نسبت به آلامی که مسلمانان در عراق متحمل میشوند و هم نسبت به فجایعی که به عتبات عالیات وارد شده انشاءالله بتوان قدمهای جدی برداشت.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا تا به حال به نامهها پاسخی داده شده، اظهارداشت:« فعلا آقای خاتمی پیگیر این مساله و در تماس با سازمانها و مجامع بینالمللی است و از همه مهمتر با دولت عراق هم مساله را در میان گذاشتند تا با همکاری و همفکری نوری المالکی، نخستوزیر دولت قانونی عراق مساله را پیگیری کنند. نتایج تا این لحظه دریافت نشده است و به محض دریافت قطعا از طریق دفتر آقای خاتمی به اطلاع عموم خواهد رسید.»
لاری در ادامه با اشاره به فتوای علمای وهابیت عربستان در تخریب اماکن مقدسه عراق گفت:« اهل بیت پیامبر(ص) همواره مورد احترام شیعه و سنی بوده وهستند و هیچکس در کسوت دفاع از دین پیامبر اهانت به ساحت اهل بیت را روا نمیدارد. تخریب اماکن مقدسه قطعا از طریق فتوای رسمی علمای مسلمان صورت نخواهد گرفت و درباره آن چه سایتها درباره برخی افراد که گفته میشود صاحب فتوا در میان اهل سنت هستند، نوشتهاند، معتقدم که این فتوا هنوز قطعی نیست و نمیشود آنرا باور کرد و ثانیا اگر هم باشد به یک فرقه معدود کوچک که به نظر ما فرقه فراگیری نیست و اهل سنت به صورت عام قطعا با آنها همراه نخواهند بود، برمیگردد؛ اما آن چه اتفاق افتاده تخریب حرمین عسگرین بوده و تهدیدی که نسبت به سایر عتبات میشود از ناحیه کسانی است که ما فکر میکنیم بیشتر عناصر سیاسی هستند تا عناصر مذهبی و انگیزههای مرتجعانه پشت این مساله است؛ بنابراین نمیتوان گفت که علما و مردم عادی اهل سنت اهانت به اهل بیت و تخریب قبور آنان را جایز میدانند.»
|
وکیل عماد باقی به محکومیت موکلش اعتراض کرد
روزنا: وکیل مدافع عمادالدین باقی از تجدید نظر خواهی نسبت به محکومیت سه سال حبس تعزیری موکلش خبر داد.
محمود علم، وکیل مدافع عماد الدین باقی با اعلام این مطلب، گفت: به دنبال ابلاغ حکم محکومیت سه سال حبس تعزیری موکلم از سوی شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران، نسبت به این رأی اعتراض کردم که با اعتراض ما، پرونده جهت رسیدگی به دادگاه تجدید نظر استان تهران ارجاع می شود.
وی اتهام موکلش در این پرونده را "اجتماع و تبانی به منظور انجام جرایمی بر ضد امنیت کشور" و "تبلیغ علیه نظام به نفع گروه های بیگانه و مخالف نظام" عنوان کرد .
وکیل عماد الدین باقی خاطر نشان کرد: در لایحه تجدیدنظرخواهی خود به فقدان عناصر مادی و معنوی جرم اشاره کردم و صدور رأی برائت از سوی دادگاه تجدیدنظر را خواستار شدم.
چهارمین جلسه بازپرسی کرباسچی برگزار شد
روزنا: وکیل مدافع روزنامه توقیفشده «هممیهن» از برگزاری چهارمین جلسه بازپرسی غلامحسین کرباسچی در شعبه دوم بازپرسی دادسرای کارکنان دولت خبر داد و اظهار امیدواری کرد که آخرین جلسه، دوشنبه هفته آینده (22 مرداد) برگزار شود.
محمود علیزاده طباطبایی اظهار داشت: در جلسه بازپرسی روز گذشته، سه مورد اتهام مطرح شد که عناوین دو مورد آن نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی بود و عنوان اتهامی یک مورد آن مشخص نبود.
وی خاطرنشان کرد: در جلسهی مذکور اعلام کردیم که به دلیل مشخص نبودن عنوان اتهامی یکی از موارد مطرح شده، دفاعی در این خصوص صورت نمیگیرد.
طباطبایی یادآور شد: در مورد اتهام نشر اکاذیب به دلیل اینکه شاکی خصوصی مطرح نبود، بیان شد که مدعیالعموم نمیتواند در مورد اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی اعلام جرم کند.
وکیل مدافع روزنامه توقیف شده «هممیهن» با بیان اینکه در جلسه روز گذشته غلامحسین کرباسچی نیز به بیان دفاع در موارد اتهامی مطرحشده در جلسه پرداخت، اظهار امیدواری کرد که آخرین جلسه بازپرسی این روزنامه دوشنبه هفته آینده 22 مردادماه برگزار شود.
پسر، تو هم؟
در سالهای ۶۲ و ۶۳ که مدیر رادیو بودم، یک بار جمعی ازتندروهای مذهبی و دینی که نظریات مترقی فرهنگی امام را هم برنمی تابیدند، در جلسه ای به رادیو اعتراض شدیدی داشتند که چرا مجریان خانم در رادیو خیلی صمیمی با مخاطبان حرف میزنند و این باعث تحریک میشود. انتقادشان همین نکته بود. به برنامه خردسالان رادیو ساعت ۱۰ صبح که مجری با خردسالان خیلی مادرانه و صمیمی حرف میزد اعتراض داشتند. من هم که میدانستم امام رادیو را گوش می دهند و اصلاً به این نکته اعتراض ندارند، به شیوه ی خودشان پاسخ دادم و گفتم اصلاً مردها بیخود در آن ساعت به رادیو گوش می کنند. اکثر شنوندگان ما در آن ساعت خانم ها هستند و اگر مردی در آن برنامه حرف بزند و پدرانه با خردسالان به صورت صمیمی سلام و علیک کند، خانم ها تحریک می شوند و بیشتر گناه دارد!! پاسخی که دادند این بود که ما شرعاً دستور داریم از صدای تحریک آمیز زنان جلوگیری کنیم. در مورد مردان ما از نظر شرعی محدودیتی نداریم. از آن زمان بیش از بیست سال می گذرد و تازه طرحی نو درانداخته اند که حفاظت از لباس و مو و آرایش پسران هم در دستور کار حکومت قرار گرفته است. یعنی حتی آن نظریه پردازان افراطی دهه ی ۶۰ نیز محدودیتی برای مردان از نظر مبانی شرعی قائل نبودند. اگر طراحان برخورد با دختران و پسران سیاسی هم می اندیشیدند، باید توجه میکردند هیچ نظام سیاسی نباید امکان برخورد و مقابله با خود را تسهیل کند. دخترانی که حجاب خوبی ندارند بیش از آن که با مبانی دینی قصد مخالفت داشته باشند، عملاً با این طرح ها جزء مخالفان حکومت شناخته می شوند. پسران مخالف امکان چنین دسترسی سهلی به مخالفت با حکومت نداشتند که با این طرح در دسترس آنان قرار گرفت. شاید حرف آقای احمدی نژاد که در روزهای تبلیغات انتخابات می گفت که مگر مشکل کشور ما لباس و موی دختران و پسران است از همه ی حرفها قشنگ تر و درست تر بود. اما حیف که دوره تبلیغات انتخاباتی کوتاه بود.
آقای خاتمی و توضیحاتش در مورد نفوذی سایت الف
چند روز پیش سایت الف وابسته به آقای توکلی که در میان سایت های اصول گرا به طور نسبی، متین تر است خبری از قول منبع خودش در باران(!) منتشر کرد. حرف هایش خیلی عجیب به نظر می رسید. یک قسمتش با این که اسم را حذف کرده بودند کاملاً به من تطبیق می کرد. از قول اقای خاتمی نوشته بود آقای ... هر کجا می رود از من خرج می کند. او می خواهد من بیایم. دنبال پست می گردد و می خواهد من به او پست بدهم. ولی من به هیچ وجه به دنبال کار اجرائی نخواهم بود. حسابی دلخور شدم. اتفاقاً همان روز آقای خاتمی را دیدم. خودش پرینت این خبر را که جلوی من بود برداشت و خواند. آقای خاتمی خیلی راحت تر از حرف زدن، می نویسد. دیدم کنار این مطلب فوری نوشت به کلی تکذیب می کنم. می دانستم که این حرف را نزده است. البته با این که آقای خاتمی هیچ شغلی نمی تواند بدهد، باز هم در هر جا که صحبت کنم می گویم به نفع کشور است که آقای خاتمی در انتخابات کاندیدا شود؛ حتی در انتخابات مجلس که بارها آقای خاتمی مخالفت خودش را رسماً اعلام کرده است. و نیز می دانم که هر کس احتمال کاندیداتوری آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری را نفی کند، از واقعیت بی اطلاع است.
بعد آقای خاتمی در مورد ادامه مطلب سایت الف در کنار پرینت هم مطالب دیگری نوشت. مثلاً در خبر الف چیزی درین مایه ها نوشته بود من دنبال مکتبی مثل مکتب امام موسی صدر هستم. آقای خاتمی از امام موسی صدر به عنوان یک شخصیت برجسته تعریف می کند ولی می گفت اندیشه ای که انقلاب را به وجود آورد و ما دنبال آن هستیم، اندیشه امام خمینی است. در مورد طرح اندیشه اسلام میانه هم نوشت من گفته ام دو جریان خطرناک اسلام هراسی و خشونت و افراط به نام اسلام، عامل تکمیل کننده یکدیگر علیه اسلام و ایران هستند و باید نسبت به آنان برای دفاع از اسلام حقیقی موضع داشت. یک جای خبر آمده بود که امروز تنها صدایی که جهان غرب بدون موضع می پذیرد و صدای من است؛ آقای خاتمی در کنار این نوشت من گفته ام صدای من شنیده می شود البته نه این که پذیرفته شود و باید از این موقعیت برای رساندن صدای اسلام و منافع انقلاب و ملت ایران استفاده کرد.
به من توصیه می کرد که این توضیحات را بنویسم. گفتم به جای این بهتر است یک تکذیب کوتاه برای الف بنویسید. دفترشان نوشت و فرستاد. امیدوارم منتشر کنند.
مهمتر از همه این که در ابتدای خبر نوشته اند منبع الف در بنیاد باران گزارش داده است. به دوستان سایت الف توصیه می کنم خیلی به حرف این نوع نفوذی ها توجه نداشته باشند. اصلاً جاسوس ها هیچ وقت قابل اعتماد نبوده اند.
مجمع روحانیون و انتخابات
دو سه شب پیش جلسه شورای مرکزی مجمع روحانیون بود. قبل از جلسه به طور خصوصی با بعضی دوستان در مورد ریاست آینده مجلس خبرگان صحبت می کردیم. اینکه چه فردی ممکن است رئیس شود از نظر سیاسی خیلی مهم است. اخبار ضد ونقیضی شنیده می شود. آقا مجید انصاری به عنوان دبیر اجرائی مجمع، گزارشی از برنامه ریزی های مجمع برای مراسم سخنرانی آقای خاتمی در نیمه شعبان در تهران داد. کار خوبی است که مجمع متولی آن شده است. بعد از سخنرانی آقای خاتمی در شهرستان ها اشتیاق فراوانی برای شنیدن سخنان آقای خاتمی در تهران وجود داشت. نیمه شعبان هم فرصت خوبی است که در این وانفسای رواج خیلی از خرافات و نظرات متحجرانه در باب حضرت بقیه الله، سخن روشن بینانه و مترقی آقای خاتمی هم شنیده شود. فکر می کنم دنیا هم که به تازگی در سطح رسانه ای رسمی با این مقوله آشنایی پیدا کرده، دوست داشته باشد واقعیت نگاه شیعه را بفهمد. در مورد انتخابات هم مفصل بحث شد. گروه های اصلاح طلب در حال برنامه ریزی برای ارائه لیست واحدی هستند. در داخل هر گروهی جداگانه فعلاً بحثها ادامه دارد تا در نهایت کار مشترکی صورت گیرد. کمیته انتخابات مجمع که طبعاً جایگاه متفاوتی در میان اصلاح طلبان دارد می تواند کمک خوبی به این ماجرا باشد. کار مهم تری هم که کمیته انتخابات مجمع می تواند انجام دهد این است که لابی های لازم را با تصمیم گیران رد و قبول صلاحیت ها در انتخابات انجام دهد و واسطه ای بین مسائل انتخابات و مشکلات احتمالی آن با مسئولان کشور باشند. فکر می کنم سیاست حضور نیروهای معتدلی که به طور طبیعی حداقل برای شورای نگهبان رد کردن آنان سخت تر است بر همه جریانات اصلاح طلبی حاکم است. گرچه هنوز معلوم نیست که چه کسانی افراطی هستند، چه کسانی متعادلند،وکدام یک از این دو دسته رد صلاحیت می شوند. و سلیقه شورای نگهبان چیست؟ وقتی قانون مشخصی حاکم نباشد طبیعتاً باید حدس زد و جلو رفت. کاری که الان اصلاح طلبان مشغول آن هستند، همین حدس زدن هاست
|