وکیل عماد باقی به محکومیت موکلش اعتراض کرد
روزنا: وکیل مدافع عمادالدین باقی از تجدید نظر خواهی نسبت به محکومیت سه سال حبس تعزیری موکلش خبر داد.
محمود علم، وکیل مدافع عماد الدین باقی با اعلام این مطلب، گفت: به دنبال ابلاغ حکم محکومیت سه سال حبس تعزیری موکلم از سوی شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران، نسبت به این رأی اعتراض کردم که با اعتراض ما، پرونده جهت رسیدگی به دادگاه تجدید نظر استان تهران ارجاع می شود.
وی اتهام موکلش در این پرونده را "اجتماع و تبانی به منظور انجام جرایمی بر ضد امنیت کشور" و "تبلیغ علیه نظام به نفع گروه های بیگانه و مخالف نظام" عنوان کرد .
وکیل عماد الدین باقی خاطر نشان کرد: در لایحه تجدیدنظرخواهی خود به فقدان عناصر مادی و معنوی جرم اشاره کردم و صدور رأی برائت از سوی دادگاه تجدیدنظر را خواستار شدم.
چهارمین جلسه بازپرسی کرباسچی برگزار شد
روزنا: وکیل مدافع روزنامه توقیفشده «هممیهن» از برگزاری چهارمین جلسه بازپرسی غلامحسین کرباسچی در شعبه دوم بازپرسی دادسرای کارکنان دولت خبر داد و اظهار امیدواری کرد که آخرین جلسه، دوشنبه هفته آینده (22 مرداد) برگزار شود.
محمود علیزاده طباطبایی اظهار داشت: در جلسه بازپرسی روز گذشته، سه مورد اتهام مطرح شد که عناوین دو مورد آن نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی بود و عنوان اتهامی یک مورد آن مشخص نبود.
وی خاطرنشان کرد: در جلسهی مذکور اعلام کردیم که به دلیل مشخص نبودن عنوان اتهامی یکی از موارد مطرح شده، دفاعی در این خصوص صورت نمیگیرد.
طباطبایی یادآور شد: در مورد اتهام نشر اکاذیب به دلیل اینکه شاکی خصوصی مطرح نبود، بیان شد که مدعیالعموم نمیتواند در مورد اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی اعلام جرم کند.
وکیل مدافع روزنامه توقیف شده «هممیهن» با بیان اینکه در جلسه روز گذشته غلامحسین کرباسچی نیز به بیان دفاع در موارد اتهامی مطرحشده در جلسه پرداخت، اظهار امیدواری کرد که آخرین جلسه بازپرسی این روزنامه دوشنبه هفته آینده 22 مردادماه برگزار شود.
پسر، تو هم؟
در سالهای ۶۲ و ۶۳ که مدیر رادیو بودم، یک بار جمعی ازتندروهای مذهبی و دینی که نظریات مترقی فرهنگی امام را هم برنمی تابیدند، در جلسه ای به رادیو اعتراض شدیدی داشتند که چرا مجریان خانم در رادیو خیلی صمیمی با مخاطبان حرف میزنند و این باعث تحریک میشود. انتقادشان همین نکته بود. به برنامه خردسالان رادیو ساعت ۱۰ صبح که مجری با خردسالان خیلی مادرانه و صمیمی حرف میزد اعتراض داشتند. من هم که میدانستم امام رادیو را گوش می دهند و اصلاً به این نکته اعتراض ندارند، به شیوه ی خودشان پاسخ دادم و گفتم اصلاً مردها بیخود در آن ساعت به رادیو گوش می کنند. اکثر شنوندگان ما در آن ساعت خانم ها هستند و اگر مردی در آن برنامه حرف بزند و پدرانه با خردسالان به صورت صمیمی سلام و علیک کند، خانم ها تحریک می شوند و بیشتر گناه دارد!! پاسخی که دادند این بود که ما شرعاً دستور داریم از صدای تحریک آمیز زنان جلوگیری کنیم. در مورد مردان ما از نظر شرعی محدودیتی نداریم. از آن زمان بیش از بیست سال می گذرد و تازه طرحی نو درانداخته اند که حفاظت از لباس و مو و آرایش پسران هم در دستور کار حکومت قرار گرفته است. یعنی حتی آن نظریه پردازان افراطی دهه ی ۶۰ نیز محدودیتی برای مردان از نظر مبانی شرعی قائل نبودند. اگر طراحان برخورد با دختران و پسران سیاسی هم می اندیشیدند، باید توجه میکردند هیچ نظام سیاسی نباید امکان برخورد و مقابله با خود را تسهیل کند. دخترانی که حجاب خوبی ندارند بیش از آن که با مبانی دینی قصد مخالفت داشته باشند، عملاً با این طرح ها جزء مخالفان حکومت شناخته می شوند. پسران مخالف امکان چنین دسترسی سهلی به مخالفت با حکومت نداشتند که با این طرح در دسترس آنان قرار گرفت. شاید حرف آقای احمدی نژاد که در روزهای تبلیغات انتخابات می گفت که مگر مشکل کشور ما لباس و موی دختران و پسران است از همه ی حرفها قشنگ تر و درست تر بود. اما حیف که دوره تبلیغات انتخاباتی کوتاه بود.
آقای خاتمی و توضیحاتش در مورد نفوذی سایت الف
چند روز پیش سایت الف وابسته به آقای توکلی که در میان سایت های اصول گرا به طور نسبی، متین تر است خبری از قول منبع خودش در باران(!) منتشر کرد. حرف هایش خیلی عجیب به نظر می رسید. یک قسمتش با این که اسم را حذف کرده بودند کاملاً به من تطبیق می کرد. از قول اقای خاتمی نوشته بود آقای ... هر کجا می رود از من خرج می کند. او می خواهد من بیایم. دنبال پست می گردد و می خواهد من به او پست بدهم. ولی من به هیچ وجه به دنبال کار اجرائی نخواهم بود. حسابی دلخور شدم. اتفاقاً همان روز آقای خاتمی را دیدم. خودش پرینت این خبر را که جلوی من بود برداشت و خواند. آقای خاتمی خیلی راحت تر از حرف زدن، می نویسد. دیدم کنار این مطلب فوری نوشت به کلی تکذیب می کنم. می دانستم که این حرف را نزده است. البته با این که آقای خاتمی هیچ شغلی نمی تواند بدهد، باز هم در هر جا که صحبت کنم می گویم به نفع کشور است که آقای خاتمی در انتخابات کاندیدا شود؛ حتی در انتخابات مجلس که بارها آقای خاتمی مخالفت خودش را رسماً اعلام کرده است. و نیز می دانم که هر کس احتمال کاندیداتوری آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری را نفی کند، از واقعیت بی اطلاع است.
بعد آقای خاتمی در مورد ادامه مطلب سایت الف در کنار پرینت هم مطالب دیگری نوشت. مثلاً در خبر الف چیزی درین مایه ها نوشته بود من دنبال مکتبی مثل مکتب امام موسی صدر هستم. آقای خاتمی از امام موسی صدر به عنوان یک شخصیت برجسته تعریف می کند ولی می گفت اندیشه ای که انقلاب را به وجود آورد و ما دنبال آن هستیم، اندیشه امام خمینی است. در مورد طرح اندیشه اسلام میانه هم نوشت من گفته ام دو جریان خطرناک اسلام هراسی و خشونت و افراط به نام اسلام، عامل تکمیل کننده یکدیگر علیه اسلام و ایران هستند و باید نسبت به آنان برای دفاع از اسلام حقیقی موضع داشت. یک جای خبر آمده بود که امروز تنها صدایی که جهان غرب بدون موضع می پذیرد و صدای من است؛ آقای خاتمی در کنار این نوشت من گفته ام صدای من شنیده می شود البته نه این که پذیرفته شود و باید از این موقعیت برای رساندن صدای اسلام و منافع انقلاب و ملت ایران استفاده کرد.
به من توصیه می کرد که این توضیحات را بنویسم. گفتم به جای این بهتر است یک تکذیب کوتاه برای الف بنویسید. دفترشان نوشت و فرستاد. امیدوارم منتشر کنند.
مهمتر از همه این که در ابتدای خبر نوشته اند منبع الف در بنیاد باران گزارش داده است. به دوستان سایت الف توصیه می کنم خیلی به حرف این نوع نفوذی ها توجه نداشته باشند. اصلاً جاسوس ها هیچ وقت قابل اعتماد نبوده اند.
مجمع روحانیون و انتخابات
دو سه شب پیش جلسه شورای مرکزی مجمع روحانیون بود. قبل از جلسه به طور خصوصی با بعضی دوستان در مورد ریاست آینده مجلس خبرگان صحبت می کردیم. اینکه چه فردی ممکن است رئیس شود از نظر سیاسی خیلی مهم است. اخبار ضد ونقیضی شنیده می شود. آقا مجید انصاری به عنوان دبیر اجرائی مجمع، گزارشی از برنامه ریزی های مجمع برای مراسم سخنرانی آقای خاتمی در نیمه شعبان در تهران داد. کار خوبی است که مجمع متولی آن شده است. بعد از سخنرانی آقای خاتمی در شهرستان ها اشتیاق فراوانی برای شنیدن سخنان آقای خاتمی در تهران وجود داشت. نیمه شعبان هم فرصت خوبی است که در این وانفسای رواج خیلی از خرافات و نظرات متحجرانه در باب حضرت بقیه الله، سخن روشن بینانه و مترقی آقای خاتمی هم شنیده شود. فکر می کنم دنیا هم که به تازگی در سطح رسانه ای رسمی با این مقوله آشنایی پیدا کرده، دوست داشته باشد واقعیت نگاه شیعه را بفهمد. در مورد انتخابات هم مفصل بحث شد. گروه های اصلاح طلب در حال برنامه ریزی برای ارائه لیست واحدی هستند. در داخل هر گروهی جداگانه فعلاً بحثها ادامه دارد تا در نهایت کار مشترکی صورت گیرد. کمیته انتخابات مجمع که طبعاً جایگاه متفاوتی در میان اصلاح طلبان دارد می تواند کمک خوبی به این ماجرا باشد. کار مهم تری هم که کمیته انتخابات مجمع می تواند انجام دهد این است که لابی های لازم را با تصمیم گیران رد و قبول صلاحیت ها در انتخابات انجام دهد و واسطه ای بین مسائل انتخابات و مشکلات احتمالی آن با مسئولان کشور باشند. فکر می کنم سیاست حضور نیروهای معتدلی که به طور طبیعی حداقل برای شورای نگهبان رد کردن آنان سخت تر است بر همه جریانات اصلاح طلبی حاکم است. گرچه هنوز معلوم نیست که چه کسانی افراطی هستند، چه کسانی متعادلند،وکدام یک از این دو دسته رد صلاحیت می شوند. و سلیقه شورای نگهبان چیست؟ وقتی قانون مشخصی حاکم نباشد طبیعتاً باید حدس زد و جلو رفت. کاری که الان اصلاح طلبان مشغول آن هستند، همین حدس زدن هاست
|
به نام خداوند جان و خرد
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
دوباره آمدیم با اراده ای راسخ و ژشتی محکم !!!!
***************************
18 تیر از نگاه مصطفی معین
در پست قبلی بمناسبت " سالگرد 18 تیر" ، وبرای ریشه یابی علمی آن فاجعه وپیشگیری ازتکرارآن در آینده،اهمیت وضرورت " آزادی علمی واستقلال دانشگاه " راموردبحث وتاکیدقراردادم وقرارگذاشتیم با توجه به نظرات شما دوستان عزیزم بحث راادامه دهیم.دراین مدت نیزازدیدگاهها وپیشنهادهای فراوان ومفیدتان بهره هاگرفتم. در همین گیرودار بودکه گفتندسرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی (23/4/86 ) باعنوان"ای کاش ما هم وینوگراد داشتیم"به نقد مطلب وبلاگ اختصاص یافته است !
اجازه دهید که بیشترتوضیحی ندهم وقضاوتی نکنم ! این مطلب قبلی وبلاگ ، این سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی ، این پاسخ من درزیر ،وقضاوت عادلانه و داوری منصفانه وبیطرفانه هم با شما دوستان فرزانه ام :
*****
حادثه تلخ یا حکایت تلخ
جناب آقای مسیح مهاجری، مدیرمسئول محترم روزنامه جمهوری اسلامی،نقد وب نوشتی ازاینجانب را دربارة «آزادی علمی و استقلال دانشگاه» دریک وبلاگ شخصی درخوردانستهاندکه سرمقالة یک روزنامه کثیرالانتشاررا به آن اختصاص دهند ودرروزشنبه 23 تیرماه خوداین کاررا با عنوان «ایکاش ما هم وینوگراد داشتیم» به انجام رساندند. من نیز،هم به احترام اینگونه طرح مسأله درعرصة افکارعمومی وهم به حرمت صراحت وادب وسابقة مودت ایشان نکاتی راتقدیم میدارم:
1- میگویندکسی ازحادثة فجیعی مرتب سخن میگفت؛ مشفقی اورا نصیحت کردکه«نگو خوب نیست»، فرد درپاسخ گفت: «گفتن من خوب نیست یا وقوع آن حادثه؟!». به نظرمیرسدحادثة تلخ 18 تیرهم چنین سرنوشتی یافته است؛ من دراینباره انتظارات کمتری ازجناب آقای مهاجری دارم،اگر بنا به خواستة ایشان کمیته وینوگرادی برای «بررسی بیطرفانه و بدون اغماض وقایعی همچون 18 تیروقتلهای زنجیرهای وعملکرد دولتها» نیست،حداقل به حافظة تاریخی میتوان رجوع کرد. نمیدانم چرا فاجعهای که درزمان وقوع خود، تأثرو تأسف همه شاهدان را ازموافقان تا مخالفان دولت اصلاحات آن هم در منظرعمومی در برگرفت،ناظران روحانی ودانشگاهی رادرآن ایام به گریه واداشت ومحکومیت و تقبیح عوامل حادثه را ازسوی شورای عالی امنیت ملی و ارکان ومسئولان عالی نظام درپی داشت، اکنون ازسوی جناب آقای مهاجری نادیده گرفته میشود؟ و نمیدانم چرا سمت و سوی اتهام وتعرض ایشان،قربانیان آن حادثه را از دانشجویان گرفته تا مسئولان آموزش عالی ودولت اصلاحات فرامیگیرد وبه تلویح وتصریح نام اینگونه جهتگیری،تحلیلهای حقیقت یابانه وفراجناحی نامیده میشود؟
2- واقعیت این است که بدترین نوع برخورد جناحی دربرابرنهاد دانشگاه ودانشگاهیان،نداشتن دیدگاه سیاسی نیست، متهم کردن نیروها و مسئولانی است که مدافع استقلال وحرمت ومنزلت وتعهد اجتماعی نهاددانشگاهند . «سرمایة اجتماعی» این کشورمگردرکجاشکل میگیرد ودرکجا آسیب میبیند؟ کاش آقای مهاجری به جای دیدگاه بیرونی ومبتنی برسوءظن نسبت به دانشگاه ،آن نهاد را از درون وبا واقع بینی میدید تا درداوری نسبت به نهاد دانشگاه وابعاد این حادثه ودانشجویان مظلوم آن،چنین دچارشتابزدگی نمیشد.
3- شایسته است جناب آقای مهاجری اطلاعات و«دلایل متقن»خودرادرخصوص عناصروبرنامههای از پیش تعیین شده درایجاد فاجعة کوی دانشگاه وترسیم حادثه درقالب «به راه افتادن اراذل واوباش درخیابانها» ونسبت آن با قتلهای زنجیرهای واظهارات همزمان دولتمردان آمریکایی،انگلیسی،اسرائیلی وترکیهای برای اطلاع مردم ارائه دهند. به ویژه توضیح دهندکه چگونه اطلاعاتی فراترازرییس جمهوروقت،جناب آقای خاتمی دارند که وقوع این حادثه را تاوان پیگیری قتلهای زنجیرهای اعلام کردند؟
4- کورشدن چشم فتنه که مورد نظرجناب آقای مهاجری نیزهست، با ریشهیابی فاجعة کوی و معرفی آمران وعوامل اجرایی آن به جامعه وتبیین ابعادمعنوی ومادی این خسارت وتغییرنگرش نسبت به دانشگاه و دانشگاهیان امکانپذیراست،نه با به فراموشی سپردن ونه با تحریف آن،به هربهانهای که باشد.
5- جای جای نوشتة جناب آقای مهاجری سرشارازجهتگیریهای خاص نظری درباب نقش وجایگاه دانشگاه درجامعة اسلامی وعملکرد اجرایی وسیاسی مسئولان گذشتة آموزش عالی است که درجای خود به عنوان یک نظردرخوراحترام است ،اما آنجا که به عنوان تنها معیارحق درنظروتنها ملاک درستی کارکردها درعمل است ،نیازمندکارشناسی و یا حداقل اطلاعات درست است که متأسفانه ازهردوجنبه به دوراست.
6- استعفای من به منظوردفاع ازمظلومیت دانشگاه و دانشجویان واعتراض به هجوم شبانه به خانه وکاشانة دانشجووضرب وجرح وقتل، درعین حضورفعال ومؤثردرعرصههای مسئولیت ودفاع ازحقوق فرزندان مردم بودکه ازنظروجدان عمومی وصاحبنظران صادق و روشنبین شاخصی از آرمانخواهی وارزشگرایی است.
7- من همچنان بیشترین احساس خودی بودن رابا خدای خودم ، پیامبرگرامی اسلام وخاندان هدایتگراو، آرمانهای انقلاب اسلامی چون دفاع ازحق وعدالت ،دانش واخلاق وآزادی ومنزلت انسانی دارم وامیدوارم درمسیرهمان باوروعمل بتوانم گام بردارم.
8- حضورمن درانتخابات نهم فقط درجهت ایفای مسئولیت اجتماعی وادای دین به مردم وجوانان بیپناه وهزینه کردن حیثیت وسابقه وتوان وتخصص بود. چه اعلام حضورم درانتخابات نهم وچه بازگشتم پس ازاقدام غیرقانونی ویا آلوده به اغراض وانگیزههای سیاسی شورای نگهبان،چیزی جزادای وظیفه ودرعین حال کمک به اندیشة اصلاحات وبالابردن ظرفیتهای قانون اساسی ودفاع ازاصل نظامی برخاسته ازانقلاب اسلامی ومیراث امام خمینی (ره) نبوده ونخواهدبود.
من دراین مسیرمیان آنچه ازآغازانقلاب اسلامی ودردوران دفاع مقدس درسطوح مختلف مسئولیت انجام دادهام وپس از آن تفاوتی قائل نیستم وامیدوارم خداوند متعال توفیق آن را بدهد که لحظهای به نا دیدن حق یا به تکلف وملاحظه دردفاع ازآن گرفتارنشوم.
با احترام -
مصطفی معین
*****
به امیدخدا درشماره بعدی وبلاگ بازهم بحث و گفتگودرباره " آزادی علمی واستقلال دانشگاه " و راههای تحقق ونتایج آن رابا یکدیگرادامه می دهیم.
" ارادتمند و دوستدار همیشگی شما
|
از قدیم گفته اند دست بالای دست بسیار است. اخیراً چند نفر از خاخام های یهودی اسرائیلی اعلام نموده اند که هر بار که احمدی نژاد از نابودی اسرائیل سخن گفته، در عرض ۴۸ ساعت بعد در سرزمین او زمین لرزه ای با شدت متوسط رخ داده است.
وقتی قرار باشد در سازمان ملل هاله نور دیده شود و پدر راننده تاکسی در خواب رئیس جمهور انتخاب کند و نام نمایندگان مجلس به امضای امام زمان رسیده باشد و استاد اخلاق دولت راه های دیدار امام زمان بنویسد، حالا علمای یهود هم از این حرف ها می زنند. خداوند عقل را آفریده و آن را حجت قرار داده تا در مسائل اجتماعی و سیاسی این ادبیات حاکم نباشد؛ والّا همه رهبران دینی از این معجزات دارند!!!!!!
سنگسار
میگویند وقتی دستور عدم اجرای حکم سنگسار اخیر از سوی رئیس قوه ی قضائیه صادر شد، قاضی مربوطه چون معتقد بوده مستقل است و حکمش صحیح است و قانونی، مرد متهم را به روستای دیگری برده و سنگسار کرده و لابد از این اقدام شجاعانه اش خوشحال بوده و شب را راحت خوابیده است. اسلامی که ما می شناسیم آن است که به خصوص در مسائل اخلاقی و شخصی آن قدر شرائط سخت گذاشته که به زودی مسائل شخصی ثابت نشود تا قاضی بتواند از دادن حکم های سنگین پرهیز کند. قاضی حکومت علی کسی نیست که از کشته شدن و به خصوص سنگسار دیگری خوشحال شود. سپردن سرنوشت زندگی مردم به کسانی که این قدر به سنگسار کردن فردی علاقه مند است، مهمترین مسئله ای است که قبل از هر اصلاحی باید ذهن رئیس قوه را به خود مشغول کند و قضات کشور را از میان کسانی انتخاب کند که در چنین موقعیتی چند بار با رئیس قوه تماس بگیرند تا اگر حکم سنگساری هم در حوزه قضائی اش قطعی شده راهی برای فرار از اجرای آن حکم پیدا کند. چگونه می شود تصور کرد فردی با این که ابزار قانونی و شرعی او را تشویق به عدم کشتن انسانی می کند، این گونه انگیزه کشتن و سخت تر از آن سنگسار فردی را داشته باشد. میدانم کسانی چنین هستند ولی علیرغم آن تصورش برایم سخت است.
میگویند خارجی ها با حکم سنگسار مخالف هستند و طبعاً خارجی ستیزان با اجرای این نوع نشان می دهند که سر سازش با خارجی ندارند. در حالی که انجام کاری فقط به خاطر مخالفت با خارجی ها به همان اندازه که کسی از خارجی ها دستور بگیرد، مخالف استقلال است و در هر دو صورت خارجی ها تعیین کننده میشوند. ضمن آنکه وقتی سران کشور از زمان امام تاکنون اصراری بر اجرای حکم سنگسار ندارند و عدم اجرای آن را اعلام کرده اند، معلوم است که تحت تأثیر خارجی ها نبوده اند؛ به خاطر حرمت به جامعه اسلامی و مصالح ملی چنین تصمیمی گرفته اند. اجرا نکردن احکامی که موضوعش منتفی است و یا جایگزین دارد مثل احکام غلام و کنیز و یا سنگسار بی اعتنایی به اسلام نیست؛ بلکه نشان میدهد در اسلام ظرفیت تطبیق با زمان و مکان وجود دارد. اما مهم این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم فردی زیر سنگ ها به نام اجرای حکم اسلام جان داده است.
|